عاقبت روز وداعش سر رسيد
خون دل از ديدگان من چکيد
در نگاهش مهرباني بود و بس
عاشقي با هم زباني بود و بس
گر چه لب بربسته بود از گفتگو
در درونش ناله بود و هاي و هو
با سکوتش گريه را بيچاره کرد
اشک غم را بي دل و آواره کرد
مانده بودم خيره در چشمان او
بي صدا بودم ولي حيران او
کاش فريادي ز دل بيرون شدي
ليلي من از جنون مجنون شدي
گريه ميکردم بدون اشک و آه
ناله ها در سينه اما با نگاه
دست خود آهسته او بالا گرفت
از دل مجنون دل ليلا گرفت
گوشه چشمش روان شد چشمه اي
چشمه را در چشم ليلا ديده اي ؟
دل ز کف دادم منم گريان شدم
همنوا با اشک او نالان شدم
با نگاه آخرش پرپر شدم
همچو برگ لاله ي احمر شدم
رفتن او رفتن جان من است
ديدن او دين و ايمان من است
هر کجا باشد خدا يارش بود
دست حق يار و نگهدارش بود ...ء
نوشته های جالب ...یه نگاه بکنید.ء
یکی عاشق بود...یکی عاشق نبود..ء
... پاییز بهاریست که عاشق شده است
13919 بازدید
8 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
17 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian